علی بحرانیپور مسئول انجمن ایرانشناسی شاخه خوزستان در یادداشتی درباره میراث مکتوب کتاب «نخستین کارآفرینان اهواز» در یاداشتی نوشت: کتاب «نخستین کارآفرینان اهواز» اثری است ستودنی از نظر گردآوری، حافظهنگاری و احیای ریزساختهای محلی شهر، اما از دیدگاه آکادمیک تاریخی، جای تحلیل نظریهمحور در آن خالی است. کتاب بیش از آنکه پژوهشی در اقتصاد تاریخی باشد، ادای دینی فرهنگی به حافظهٔ مردمان خوزستان و کارآفرینان نخستین است؛ اثری که ارزش اصلیاش در بازسازی «چهرهٔ انسانی توسعهٔ اهواز» نهفته است، نه در تبیین علمی فرایندهای اقتصادی.
کتاب «نخستین کارآفرینان اهواز» نوشتهٔ عباس امام، محمدعلی هدایت، مجتبی گهستونی و محمدحسن بازافکن را باید یکی از مهمترین و پرزحمتترین کوششهای مستندنگارانه در حوزهٔ تاریخ اجتماعی و اقتصادی خوزستان معاصر دانست.
این اثر از نخستین نمونههای تاریخنگاری محلی در اهواز است که کوشیده با گردآوری خاطرات شفاهی، اسناد پراکنده، و دادههای میدانی، تصویری جامع از کارآفرینان، خاندانها، و نهادهای اقتصادی و شهری اهواز از اواخر دورهٔ قاجار تا دهههای میانی قرن چهاردهم خورشیدی ارائه دهد.
نویسندگان در کنار معرفی تکتک خاندانها و چهرههای اقتصادی، زمینهٔ تاریخی رشد شهر را از گشایش کارون در ۱۸۸۸ میلادی تا دوران پهلوی اول و شکلگیری زیرساختهای مدرن شهری با نثری روان و مستند روایت کردهاند.
با وجود این، از دیدگاه آکادمیک تاریخی و نظریهمحور در اقتصاد، اثر بیش از آنکه پژوهشی تحلیلی در چارچوب نظریههای اقتصاد تاریخی، سرمایهداری محیطی، یا توسعهٔ شهری در جهان جنوب باشد، مجموعهای از گزارشهای مستند و توصیفی است که هنوز به سطح تحلیل ساختاری نرسیده است. نویسندگان در واقع روایتگر و حافظ خاطرهٔ جمعی اهواز هستند، نه تحلیلگر روندهای تولید، مبادله، مالکیت، و سرمایه در بافت اقتصاد خوزستان. به همین سبب، هرچند کتاب از حیث ثبت دادهها و منابع محلی بسیار گرانسنگ است، اما فاقد چارچوب تحلیلیِ نظاممند است که بتواند آن دادهها را در منظومهای نظری از تحول اقتصادی جنوب ایران جای دهد.
از منظر جزئیات محلی، یکی از امتیازات چشمگیر کتاب توجه به خاستگاههای جغرافیایی و اجتماعی خاندانهای گوناگون است که هر یک در بافتهای شهری اهواز نقشی ماندگار داشتهاند. خاندانهایی چون کجباف، احمدزاده، امینی، جعفری، صرامی، و باغی از درون محلاتی برخاستهاند که خود در شکلگیری کالبد اجتماعی و اقتصادی شهر نقش داشته است. در محلههای قدیمی همچون عامری، کوتعبدالله، باغمعین، امانیه و ناصریه، نویسندگان ردپای شکلگیری نخستین پاساژها، حمامها، قنادیها، رستورانها، چاپخانهها و سینماها را دنبال کردهاند و نشان دادهاند که چگونه کنش فردی و ابتکار شخصی این خانوادهها، شهر اهواز را از یک بندر کوچک قاجاری به کانونی از صنایع، تجارت و فرهنگ شهری در دورهٔ پهلوی بدل کرد.
اما در همین جا نیز میتوان گفت که مؤلفان، با آنکه به توصیف دقیق مکانها و محلات میپردازند، تحلیل جامعهشناختی از چرایی پیدایش و رشد این کانونها ارائه نمیکنند. مثلاً در توصیف بندر ناصریه و توسعهٔ پیرامون پل سیاه و پل سفید، تمرکز بیشتر بر یادکرد چهرهها و بناهاست تا بررسی جریان سرمایه، مناسبات طبقاتی یا نقش شبکههای تجاری میان اهواز، بوشهر، دزفول و شوشتر. تحلیل نظری از اینکه چگونه گشایش کارون و ورود سرمایههای انگلیسی در کنار امتیازات بومی چون کمپانی ناصری، به شکلگیری طبقهٔ متوسط تجاری انجامید، در کتاب کمتر به چشم میخورد. از همینرو، اثر از دیدگاه اقتصاد تاریخی بیشتر منبع داده و مستند است تا تبیین علمی روند توسعهٔ شهری.
کتاب از لحاظ تاریخنگاری محلی با دقت در بازشناسی ریز جغرافیای اهواز نوشته شده است. مؤلفان در بخشهای گوناگون، مکانهای کلیدی همچون محلهٔ عامری (اهواز قدیم)، ناصری (اهواز نو)، امانیه، باغمعین، و نادری را بهمثابهٔ محورهای رشد اقتصادی شهر معرفی میکنند. عامری به عنوان هستهٔ اولیهٔ شهر، با حضور شیوخ عرب و خاندان نبهان شناخته میشود؛ ناصری در دوران نظامالسلطنه مافی بهصورت بندری مدرن بنیاد یافت؛ امانیه به عنوان محلهای اداری و اعیاننشین در دوران پهلوی اول پدید آمد؛ و باغمعین، برگرفته از نام معینالتجار بوشهری، بهعنوان نخستین ناحیهٔ تجاری و صنعتی بومی اهواز شناخته میشود. این جغرافیای تاریخی محلات در کتاب با ذکر دقیق نام خیابانها، خانهها، و بناهای شاخص مانند «سرای معینالتجار»، «پل سفید»، «هتل قو»، «بیمارستان رازی»، «دبیرستان شاپور»، و «ادارهٔ پست و بانک ملی» بازسازی شده است. چنین جزئیاتی ارزش منبعشناختی اثر را دوچندان کرده است و آن را به یکی از مراجع محلی خوزستانشناسی بدل میسازد.
با این حال، تحلیل اقتصادی کتاب محدود به سطح توصیف است و از منظر نظریههای کارآفرینی یا توسعهٔ شهری در ایران مدرن به تحلیل دادهها نمیپردازد. مثلاً در بخشهای مربوط به کارآفرینان ارمنی، آشوری، یهودی و صابئین مندایی اهواز، نویسندگان نامها و مشاغل را میآورند، اما از تعامل این گروهها با بازار کار بومی، نقش آنها در انتقال فناوری، یا سهمشان در ساختار طبقاتی اهواز تحلیلی ارائه نمیشود. به همین گونه، تحولات سرمایهداری نفتی و تأثیر شرکت نفت بر بازارهای شهری فقط بهعنوان زمینهای تاریخی ذکر میشود، نه به عنوان متغیری اقتصادی که باید در چارچوب نظریهٔ وابستگی، سرمایهداری پیرامونی، یا توسعهٔ نامتوازن بررسی شود.
در کتاب همچنین اشارههایی به تأثیر سیاستهای پهلوی اول در صنعتیسازی و نوسازی شهری آمده است، مانند احداث راهآهن، پلها، بیمارستانها و مدارس. اما تحلیل تاریخی این سیاستها از دیدگاه اقتصاد سیاسی غایب است. هیچ اشارهای به سازوکار تخصیص منابع، روابط دولت و بخش خصوصی، یا نظام مالیاتی و اعتباری که زمینهساز رشد طبقهٔ کارآفرین اهوازی شد، دیده نمیشود. در واقع، اثر با نگاهی فرهنگی-تاریخی به بازسازی حافظهٔ شهر میپردازد، نه با رویکرد تحلیلی و نظریهمحور به اقتصاد محلی.
در حوزهٔ روششناسی نیز کتاب بر گردآوری روایتها و خاطرات شفاهی تکیه دارد و کمتر از دادههای آماری، اسناد بایگانی یا تحلیلهای کمّی بهره میگیرد. به همین دلیل، گرچه اطلاعات فراوانی دربارهٔ زندگینامهها و پیشینهٔ خانوادگی ارائه شده است، اما از حیث پژوهش تاریخیِ دانشگاهی که نیازمند ترکیب منابع اولیه با تفسیر نظری و استناد تحلیلی است، هنوز در سطح «تاریخنگاری توصیفی محلی» باقی مانده است.
با این همه، باید اذعان داشت که همین رویکرد توصیفی، در شرایط فقر منابع مکتوب دربارهٔ اهواز و خوزستان، خدمتی بزرگ است. مؤلفان با صرف هزینهٔ شخصی و همکاری میدانی پژوهشگران محلی توانستهاند اثری مرجع فراهم آورند که جای خالی آن در مطالعات تاریخ شهری ایران بهویژه جنوب غرب کشور محسوس بود. این کتاب با معرفی بیش از صد خانواده و چهرهٔ کارآفرین در زمینههای گوناگون از تجارت و بازرگانی تا صنایع غذایی، چاپخانه، ریسندگی، برق، و خدمات شهری، زمینهای فراهم کرده تا پژوهشگران آینده بتوانند بر مبنای آن تحلیلی نظری از «اقتصاد شهری در اهواز مدرن» و «تکوین طبقهٔ متوسط محلی» ارائه دهند.
کتاب «نخستین کارآفرینان اهواز» اثری است ستودنی از نظر گردآوری، حافظهنگاری و احیای ریزساختهای محلی شهر، اما از دیدگاه آکادمیک تاریخی، جای تحلیل نظریهمحور در آن خالی است. کتاب بیش از آنکه پژوهشی در اقتصاد تاریخی باشد، ادای دینی فرهنگی به حافظهٔ مردمان خوزستان و کارآفرینان نخستین است؛ اثری که ارزش اصلیاش در بازسازی «چهرهٔ انسانی توسعهٔ اهواز» نهفته است، نه در تبیین علمی فرایندهای اقتصادی. همین نکته، آن را به سندی فرهنگی برای فهم روحیهٔ ابتکار، پایداری و کار در میان نسلهای نخستین اهواز مدرن بدل میسازد و در عین حال، پژوهشگران آینده را فرا میخواند تا با تکیه بر این دادهها، تحلیلی نظری از تاریخ اقتصادی و اجتماعی جنوب ایران در قرن بیستم تدوین کنند.
انتهای پیام/



