غزل رنجبری فعال رسانه در یادداشتی نوشت: در روزگاری که روایت از قهرمانان اغلب محدود میشود به اسامی پرطمطراق و قابهای رسمی، «لالهخیز» دوربینش را برده سر کوچههایی ساده، خانههایی معمولی و دلهایی پُر از درد اما سرافراز. شهدای این برنامه، فرزندان مردماند. بینام و نشان شاید در تقویم رسمی، اما پررنگ در حافظه کوچه و محله. از معلم و رفتگر تا کارگر و دانشجو، از کودکی که آرزو داشت پلیس شود تا مردی که هنوز دستهای پینهبستهاش روایتگر یک عمر شرافت است.
راحله امینیان با صدای آرام و چهرهای همدل، راوی این قصههاست. قصههایی که نه فقط اشک میآورند که افتخار میسازند. صدای مادران، پدران، همسران و فرزندان شهدا، در «لالهخیز» پژواکی دوباره مییابد. صدایی که نه در طلب ترحم، بلکه در بیان حقیقت است. حقیقتی به نام ایستادگی.
بخش مستند برنامه، فرصتیست برای دیدن آنچه معمولاً از چشم دور مانده؛ اتاق نوجوانی که دیگر نیست، لباسی که هنوز بوی او را میدهد، دیواری که عکسهایش هنوز زندهاند. روایتهایی زلال، بیپیرایه، اما تأثیرگذار؛ آنقدر که گاهی یک جملهی مادر کافیست تا بغض گلویمان را بفشارد: «پسرم گفت مامان، اگه برنگشتم، نگران نباش، من قول دادم از وطنم دفاع کنم…»
«لالهخیز» فقط یک برنامه تلویزیونی نیست؛ زیارتنامهای تصویریست برای دلهایی که هنوز میخواهند از قهرمانان بیاموزند، برای نسلی که شاید جنگ را ندیده، اما باید بداند امنیت امروز، حاصل خون چه کسانیست.
و این لالهها هنوز میرویند، در دل ما، در ذهن ما، در قاب «لالهخیز»…
انتهای پیام/